جشن تولددو سالگي با تم رنگین کمانی
سلام
مامانی جون فرشته کوچولو جمعه تولد دوسالگیت رو با تم رنگین کمانی گرفتیم خیلی بهت خوش گذشت کیکت رنگین کمانی بود و خوشگل شده بود از دو روز قبل به هر کس می رسیدی می گفتی تولده منه یا اگه تلویزیون مولودی می ذاشت سریع توضیح می دادی تولد منه. خلاصه هر وقت هم آهنگ پخش می شد سریع شروع می کردی به نی نای کردن ودست زدن هر چی میگفتم مامانی تولد امام زمان هست با اصرار وپافشاری می گفتی نه ! تولد منه!
کل خونه رو با پسر خالت محمد امین ریخته بودید وسط کمد خودت که خالی خالی شده بود تازه یکی از شیشه های ظبقاتش رو هم در آورده بودید
اینم عکس کیک تولد که با محمدامین اول از همه حسابی پاستوریزه ش کردید نوش جونتون
از لباست بگ که اولش خوشت اومد وبعد چند دقیقه آمدی گفتی من اینو دوست ندارم و رفتی لباس قرمزه تو از تو کمدت اوردی وگفتی اینو دوست دارم خلاصه هر کاری کردم زورم به فینگلی نرسید که نرسید و پیروز شد منم زیاد اصرار نکردم چون دوست داشتم به توخوش بگذره نه من
ازفوت کردن شمع تولدت بگم که کلی ذوق کردی وخودتم برای خودت دست می زدی به خاطر همین دوبار شمع رو روشن کردم تا بیشتر بهت خوش بگذره
از همه بیشتر خوشحال بودم که یه جورایی تولدت نزدیک نیمه شعبان بود هر چند که روزی هم که به دنیا آمدی نز دیک مبعث بود کلا مامانی از روز که به دنیا آمدی همش برکت بودی ویه جورایی با اعیاد مناسبت هات گره خورده امیدوارم که همنطوری که دوست دارم واقعا سرباز امام زمان بشی
اینم دوتا شلوغ کار که کلی نقاشی کشیدن اون روز
اینم کارت دعوت تولد
مامانی اگه قشنگ نیست ببخشید همش ساخت وطنه ،دست ساز مامانی ولی همه خیلی تعریف کردن ولی من وبابایی از کارت هدیت خیلی بیشتر خوشمون آمد
این کارت تشکر وهدیه شما
غذا ها هم کیک مرغ - کشک بادمجون - ماکارونی شکلی - سالاد توپی -سالاد کاهو -پودینگ رنگین کمانی - ژله رنگین کمانی -لازانیا قیفی - پیراشکی و...
خیلی خسته شدم ولی دست خاله ها ومامان جونم درد نکنه خیلی زحمت کشیدن
اما هدیه هات
چند وقتی بود دنبال تاپ وسرسره فلزی بودن برای حیاط تا دوام داشته باشه مامان جونم خبر دار شده بودن برای همین برای تولدت زحمت کشیدن وتاب قرمز خوشگل خریدن وهمون موقع هم شما سریع افتتاحش کردی
خاله جون اولي هم به دلیل اینکه تازه نی نی شون به دنیا آمده بودن خشکه حساب کرد خاله عروس هم با هدیش حسابي خوشحالت کرد دوتا هدیه داد اولی یه ماشین لباسشویی واقعی ولی در ابعاد عروسکی بود که کامل کار می کنه و دومی هم یه کالسکه برای عروسکت که تا آخر مهمونی باهاش مشغول بود دیروز هم که برای نماز رفتیم مسجد با خودت آوردیش مسجد وتوی راه خسته شدی منم مجبور شد تا مسجد وایضا راه برگشت هم خود بغل کنم هم عروسکتو و هم کالسکه عروسکت !!!!!
زحمت عکاسی وفیلم برداری هم به عهده دایی جون كوچيكه بود منم همین چند تا عکس را بیشتر وقت نکردم بگیرم بقیشو از دایی گرفتم برات می ذارم
لطفا بقیه عکسا رو تو ادامه مطلب مشاهده فرمایید